دوباره زمستان و دوباره مشکل تامین گاز
سیدغلامحسین حسنتاش - در دوران ما یکی از درسهای سالهای اول ابتدائی دبستان، قصه "جیک جیک مستون و فکر زمستون" بود. محتوای قصه آموختن این درس بود که باید برنامهریزی داشت و به موقع فکر هر چیزی را کرد، چون زمانی که مشکل ناشی از بیبرنامگی رخ مینماید انفعال دست میدهد و در شرایط انفعالی نمیتوان کار درست و اساسی انجام داد. عجیب است که چنین تعالیمی در ما موثر نیفتاده و همه و حتی مطبوعات ما فقط در زمان بروز مشکل راجع به آن سخن میگویند و بعد هم با تغییر فصل و شرایط، موضوع فراموش میشود تا زمستانی دیگر و بروز و ظهور مشکلی دیگر و ما همواره منفعل در مقابل مشکلات. شاید بتوان این روحیه را یکی از ویژگیها و یا حتی تعاریف توسعه نیافتگی دانست چراکه : " ویژگی یک کشور توسعه یافته این است که مشکلات را پیشبینی میکند و برخورد فعالانه با آن دارد، اما یک کشور توسعه نیافته با مشکل مواجه میشود و منفعلانه با آن دست و پنجه نرم میکند". و باز جالب است که ما بر خلاف تعالیم فرهنگ سنتی و ضرب المثلهایمان، از یک سوراخ بارها گزیده میشویم و آزموده را بارها میآزمائیم؟! این مشکل به این دولت و آن دولت و این مجلس و آن مجلس هم ربطی نداشته است و در بسیاری از موارد اساسی، و حداقل در این مورد، همانگونه که توضیح داده خواهد شد، کم وبیش همه یکسان عمل کردهاند. البته جفای دولت نهم و دهم به توسعه فازهای پارسجنوبی غیر قابل انکار است.
اینکه بالانس میان عرضه و تقاضای گاز بهویژه در نقطه اوج مصرف برقرار نیست، با این روشی که تاکنون وجود داشته است بسیار طبیعی است. برنامههای ایجاد تقاضا با برنامههای توسعه عرضه هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. تقاضا و مصرف، مسیر فزآینده و پرشتابی را طی میکند درحالیکه افزایش ظرفیت عرضه و تولید با مشکلات فزآیندهای روبروست. حتی مدیریت عرضه و مدیریت تقاضای گاز نیز در سطح صنعت نفت متمرکز نیست. درحالیکه شرکت گاز پاسخگوی تقاضاست، عرضه در حیطه مسئولیتهای شرکت نفت است. مجلس تصویب میکنند که مثلاً تمامی روستاهائی که در ۱۵ کیلومتری خطوط لوله انتقال گاز هستند، گازرسانی شوند بدون اینکه مشخص باشد که: چند روستا مشمول این تصمیم هستند؟ جمعیت روستاهای مشمول، چقدر است؟ روستاهای مشمول سردسیر هستند یا گرمسیر؟ متوسط مصرف خانوارها در این روستاها چقدر خواهد بود؟ روستاهای مشمول تنها مصارف خانگی دارند یا مصارف صنعتی؟و نهایتاً میزان مصرفی که در ازاء این تصمیم شکل میگیرد چقدر است؟ سرعت تحقق تصمیمات مربوط به مصرف و تقاضا نیز بسیار بالاتر از تحقق تصمیمات مربوط به عرضه و تولید است. لولهگذاری و ایجاد شبکه و نصب انشعاب، سالهاست که در کشور انجام میشود و تمام تجهیزات آن داخلی است و متولیان پیگیری پیشرفت پروژههای مربوط به آن نیز فراوانند. زمان اجرای این پروژهها نیز کوتاه است و در دورههای مدیریتی محدود قابل تعقیب و ارزیابی است. اما پروژههای استخراج و تولید گاز جزء پیچیدهترین سرمایهگذاریهای صنعتنفت و نیازمند سرمایهگذاریهای عظیم و تجهیزات وارداتی هستند و طبعاً تحت تاثیر شرایط سیاستخارجی کشور نیز قرار دارند و زمان اجرای این پروژهها نیز طولانی است و به ثمر رسیدن پروژههائی از این دست نوعاً از عمر مدیریتی مسئولین فراتر میرود و عملاً عامل نظارت و پاسخگوئی تضعیف میشود. با ادامه روند موجود تولید و مصرف، بالانس عرضه و تقاضا خصوصاً در زمان اوج مصرف میتواند سال به سال نامتعادلتر شود. با توجه به ساختار مصرف گاز در کشور و سهم بالای مصارفخانگی و تجاری، مشکل گاز در فصل زمستان و با افزایش برودت هوا به اوج خود میرسد. در حال حاضر نه برنامه جامعی برای بخش انرژی و تولید و مصرف انرژی کشور که مسائل اوجزدائی و کاهش نقاط اوج مصرف را مورد توجه قرار داده باشد وجود دارد، و نه امکانات ذخیرهسازی گاز. بیش از دو ده است که موضوع ذخیرهسازی گاز در نزدیکی نقاط مصرف برای تنظیم عرضه و تقاضای فصلی و ذخیرهسازی گاز در زمان حداقل مصرف برای استفاده در حداکثر مصرف، در دستور کار وزارت نفت قرارگرفتهاست ولی اینک تنها امکان ذخیرهسازی محدودی فراهم شده و اغلب پروژههای مربوط به آن تاکنون به نتیجه نرسیده است. با قطع گاز نیروگاهها و صنایع بزرگ در زمستان، همه ساله حجم عظیمی گازوئیل که ارزش آن میلیاردها دلار است توسط نیروگاهها مصرف میشود که در سالهای اخیر بخش قابلتوجهی از آن نیز وارداتی بوده است. در صورت قطع گاز در واحدهای صنعتی، تجاری و حتی خانگی که غالباً در شرایط اوج مصرف اتفاق میافتد، بخشی از تقاضا به برق تحمیل و منتقل میشود و نیروگاهها باید با تمام ظرفیت کار کنند و طبعاً سوخت مایع بیشتری هم مصرف خواهندنمود که هزینههای کشور را افزایش میدهد. جمعآوری اطلاعات و محاسبه عدمالنفعها و خساراتی که در اثر قطع گاز به صنایع و واحدهای تجاری و حتی خانوارها وارد میشود بسیار دشوارتر و گاهی غیر ممکن است. بدون شک حل ریشهای مشکلات تامین گاز کشور خصوصا در شرایط حداکثر مصرف، نیازمند اقدامات اساسی و بلندمدت است. گاز تنها یک حامل انرژی در کنار سایر حاملهاست. بدون داشتن طرح و نقشهای جامع برای شبکه انرژی کشور نمیتوان وضعیت گاز را نیز بطور زیربنائی حل کرد. متولی تدوین راهبردها، سیاستها و نقشه جامع انرژی کشور نیز مشخص نیست. تلاشهائی که در این زمینه صورت گرفته و میگیرد بدلایل ساختاری و نهادی کمتر با توفیق همراه بوده و هست. وضعیت مصرف همه حاملهای انرژی در ایران نامطلوب و غیربهینه است. و لذا در هر برنامهریزی جامعی برای انرژی کشور مسئله بهینهسازی مصرف و ارتقاء بخشیدن به شاخص شدت انرژی باید در صدر قرارگیرد. تا زمانیکه برنامه جامعی برای بخش انرژی کشور توسط مرجع جامعنگر و سیاستگذار ذیصلاح و مستقل از متولیان تولید و توزیع انرژی کشور، طراحی نشود، تحمل کمبود گاز در فصل سرد اجتنابناپذیر بنظر میرسد. اما شاید بتوان با بکارگیری برخی سیاستهای کوتاه مدت شدت کمبود و میزان مشکل را کاهش داد:
۱- توسعه بیرویه گازرسانی و شبکهگذاری و نصب بیرویه انشعابات جدید باید متوقف شود و تنها به میزان گاز اضافهتری که تولید آن قطعیت دارد محدود شود( چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن). هرگونه گازرسانی جدید نیز باید بر اساس اولویتهای فنی و اقتصادی باشد. البته شرکت ملی گاز ایران باید توجه داشته باشد که میزان تقاضا در مناطق گازرسانی شده که تامین گاز ایشان اجتنابناپذیر است نیز درحال افزایش است. هر روز شاهد هستیم که دهها خانه ویلائی تک واحدی یا کمم واحد، کلنگ میخورند و پس از مدتی به یک مجتمع چندین واحدی تبدیل میشوند و باید نیاز آنها تامین شود. پیشبینی اضافه تقاضای ناشی از ساخت و سازهای جدید یا فعالیتهای جدید انرژیبر در مناطق قبلاً گازرسانی شده (مسکونی یا صنعتی) کارچندان دشواری نیست. بر این اساس شرکتملیگاز میتواند تعهدات خود و میزان افزایش در این تعهدات را پیشبینی کرده و اعلام نماید. ۲- باتوجه به تمرکز بخش بالادستی و تولید گاز در شرکتملینفتایران و پالایش و توزیع داخلی آن در شرکتملیگاز، مناسب است که جهت جلوگیری از لوث مسئولیت، میزان گاز قابل تحویل توسط شرکتملینفت به شرکتملیگاز بر مبنای قرارداد باشد و تحت نظارت وزارت نفت تعهدات طرفین و مسئولیتها مشخص باشد. ۳- موضوع پروژههای ذخیرهسازی گازطبیعی در نزدیکی مناطق مصرف و مطالعه روشهای مختلف تنظیم اوج و فرود مصرف باید بطور جدی در دستور کار قرارگیرد. تبادل فصلی گاز با کشورهای همسایه و یا معاوضه گاز با ایشان در شرایط اوج و فرود مصرف نیز میتواند مورد بررسی قرارگیرد. ۴- وضعیت موجود نشاندهنده ضعف در کنترل و مدیریت کنتورها و مصرفکنندگان است. اگر این ضعف برطرف شود و با سازماندهی مناسب خصوصاً در ماههای سرد سال کنترل دقیق و به هنگام اعمال شود، میتوان نصابی را برای مصرف مشخص نمود و از قبل نیز بهصورت شفاف به مصرفکنندگان اعلام نمود به صورتیکه کنار قیمتهای پلکانی، در سطحی از مصرف نیز اصولاً نسبت به قطع انشعاب اقدام شود. ۵- در هرحال با نگاهی جامعتر و یکپارچهتر به بخش انرژی و مسئولیتها و با ایجاد انضباط در روابط بین بخشها قطعاً میتوان راهکارهایی را برای کاهش مشکلات تمهید نمود.