چرا بازار به سمت کمبود کالاهای اساسی پیش می رود؟
اعلام دلار 4هزار و 200تومانی یکی از بزرگترین دستکاریهای قیمت تعادلی بود که در گذشته نیز تجربه شده بود نزدیکترین نمونه اینکار در سال 91-90انجام شد اما به دلایلی میزان تخریب اقدام کنونی به مراتب بیش از گذشته است
پتروتحلیل: همایون دارابی*-١-در مذهب اقتصاد هیچ گناهی کبیره تر از دست زدن به قیمت تعادلی بازار نیست، قیمت تعادلی بازار تنظیم کننده عرضه و تقاضاست و هر گونه دستکاری دستوری آن قطعا به یکی دو طرف تعادل آسیب جدی وارد می سازد.تعیین قیمت تعادلی توسط دولتهای که در گرایشهای سوسیالیستی کمونیستی و متمرکز دیده می شود مهمترین دلیل ناموفقی این اقتصادها بوده و هست متاسفانه ایران هم اکنون یکی از بزرگترین نمونه های این روش ناموفق است.
2-اعلام دلار 4هزار و 200تومانی یکی از بزرگترین دستکاریهای قیمت تعادلی بود که در گذشته نیز تجربه شده بود نزدیکترین نمونه اینکار در سال 91-90انجام شد اما به دلایلی میزان تخریب اقدام کنونی به مراتب بیش از گذشته است.
3-تلاقی یک قیمت غیر واقعی و دست اندرکاران درگیر در فساد مالی موجب شد تا در اولین گام طرف تقاضا تحریک شده و نزدیک 35میلیارد دلار تقاضا برای خرید صورت گیرد در همین حال تخصیص ارز ارزان به بخشی از این ثبت سفارشها موجب شد تا سود باد آورده عظیمی در بخش واردات ایجاد شود.این واردات اما هر چند زمینه ساز آرامش نسبی بازار کالا را فراهم کرده است اما به دلیل برهم خوردن قیمت تعادلی شرایط به زودی تغییر خواهد کرد و این کالاهای اساسی که مشمول قیمت گذاری هستند به زودی از بازار محو خواهند شد.
4- نگاهی به قیمتهای ارزهای کشورهای همسایه در محدوده یکسال اخیر بیندازیم افغانی سال قبل 570ریال هم اکنون 1450ریال، دینار عراق 30ریال به 87ریال، منات آذربایجان 23هزار و 300ریال به 61هزار و 600ریال،لیر ترکیه 11هزار و 110ریال به 21هزار و 480ریال و درهم 10هزار و 440ریال به 28هزار و 790ریال رسیده است این امر یک مکش جدی در مناطق مرزی برای خرید کالاهای اساسی که قیمت آنها ثابت مانده است ایجاد می کند، خبرهای رسمی نیز حکایت از هجوم مردم در کشورهای همسایه برای خرید کالاهای اساسی در ایران دارد چرا که مثلا یک فرد آذری سال گذشته می توانست با یک منات 860گرم شکر خریداری کند اما امروز می تواند 2کیلوگرم شکر خریداری کند روغن،آرد ،برنج،حبوبات و دهها کالای اساسی دیگر که توسط دولت تعیین نرخ می شوند مورد خرید قرار گرفته یا مانند موضوع گوسفند زنده به خارج منتقل می شوند.در واقع ایران الان مانند مغازه داری است که کالایی با قیمت 10هزار تومان را 4200تومان می فروشد و مجددا 10هزار تومان می خرد.
5-در کنار مکش مناطق مرزی موضوع دیگر حرکت نقدینگی است دو هفته قبل در هنگام ثبت نام خودرو مزدا 3نزدیک 32هزار میلیارد تومان نقدینگی برای این خودرو که اختلاف قیمت 60درصدی با بازار آزاد داشت به حرکت درآمد.در آخرین حرکت عمده نقدینگی در پیش فروش سکه که از سال گذشته تا اردیبهشت ادامه داشت مجموعا نزدیک 8هزار میلیارد تومان نقدینگی تخصیص یافت که با توجه به نبود صف خرید می توان گفت که تقاضا فعال آن مقطع در همین حد بوده است از آن تاریخ تا تیرماه سطح نقدینگی فعال عملا بیش از 5برابر شده است اگر سطح این نقدینگی ذوب شده و از حالت منجمد خارج شده را که در بازارها در حال حرکت است 50هزار میلیارد تومان ارزیابی کنیم که تنها 3درصد کل نقدینگی کشور است متوجه خطر عمده پیش روی اقتصاد خرد خانوارها خواهیم شد حرکت این نقدینگی که معادل 11میلیارد دلار است می تواند هر کالایی را با کمبود مواجه سازد لذا هر گونه دورنمایی مبنی بر انتقال از قیمت ارز 4200تومانی به 10هزار تومان یعنی بازدهی 130درصدی می تواند سطح تقاضا را به میزان شدیدی بالا ببرد.از طرفی با رشد قیمت دلار قیمت نسبی کالاهای یارانه ای به شدت کاهش می یابد در مورد روغن خوراکی این قیمت نسبی هم اکنون نصف سال 95است لذا رشد تقاضا سفته بازی نیز توجیه پذیر است.
6-آنچه در سال 90-91صورت گرفت اصلاح قیمتها از طریق پرداخت یارانه نقدی بود این کار در حالی که باعث ایجاد قیمت تعادلی در سطح جدید شد توانست مرحله انتقالی را بدون فشار به خانوارها پشت سر بگذارد به نظر می رسد در مقطع کنونی نیز دولت چاره ای جز پناه بردن به افزایش یارانه های نقدی یا ارایه کوپن کالا نخواهد داشت چرا که تاخیر در اصلاح قیمت تعادلی می تواند به معنای کمبود شدید کالا و ناپدید شدن کالاهای اساسی باشد که خود مشکلات حادی را ایجاد خواهد کرد.
*کارشناس ارشد بازار سرمایه