برنامه پنج ساله جدید چین برای شتاب دادن به خودکفایی در حوزه پتروشیمی
پتروتحلیل-یکبار دیگر به برههای حساس در پیشبینی مسیر حرکت صنعت پتروشیمی چین روبرو رسیدهایم؛ و البته همراه با آن، مسیر حرکت صنعت جهانی، باتوجه به اینکه صنعت جهانی وابستگی شدیدی به چین دارد. اگر قرار باشد کسریهای چین کاملاً برطرف شود، بسیاری از ما برای زندگی چه کار خواهیم کرد؟
در برههای حساس قرار داریم، زیرا سیاست حکومت عمدتاً تعیین کننده مسیر حرکتی صنعت پتروشیمی چین است، و برنامه پنج ساله جدید این کشور در فرایند تدوین قرار دارد. ازاینرو، یکی از اولویتهای اصلی طراحان برنامههای راهبردی باید کسب دریافتی صحیح از چهاردهمین برنامه پنج ساله این کشور باشد که در بازه سالهای 2021 تا 2025 اجرایی خواهد شد. در حال حاضر به برخی از طرحهای مقدماتی دسترسی داریم و قرار است جزئیات بیشتر طی نشست بعدی کنگره حزب کمونیست چین در ماه اکتبر منتشر شود.
پیامدهای مستقیم برای پتروشیمی جهانی
اما به اعتقاد من، از همین حالا نیز مسیر حرکت تا حدود زیادی مشخص شده است. این استنتاج بر پایه گفتگوهای من با رابطینم در این صنعت و تفسیرم از وقایع قرار دارد. این مسیر خودکفایی کامل در حوزههای پاییندستی و پتروشیمی در زنجیرههای ارزشی را که امکانپذیر است، شامل خواهد شد. در زمینههایی که امکانپذیر نباشد نیز، حرکتی هماهنگ بسوی خودکفایی غیرمستقیم از طریق کشورهای تشکیل دهنده جاده ابریشم چین رخ خواهد داد. به بیان دیگر، به اعتقاد من واردات بسیار ناچیزی از خارج از جاده ابریشم به چین انجام خواهد شد.
چین از طریق سیاست «گردش داخلی»، بر افزایش خودکفایی خود در گستره وسیعی از صنایع تمرکز خواهد کرد؛ بویژه در صنایع فناوری برتر نظیر نیمه هادیها که در آن چین به سبب بیشتر شدن فاصلهاش از ایالات متحده بسیار آسیبپذیر است. گردش داخلی سنگ بنای این برنامه پنج ساله جدید است.
به اعتقاد من حوزه پتروشیمی نیز تحت سیاست گردش داخلی قرار خواهد گرفت. این امر تاحدی به سبب مهارتهای فنی و تجاری بسیار پیچیده مورد نیاز برای یکپارچهسازی صحیح یک پالایشگاه مدرن با یک مجتمع پتروشیمی است. اضافه کردن تعداد مردم محلی دارای این مهارتها، هماهنگ با تلاش چین در جهت گریختن از دام درآمد متوسط از طریق بالا رفتن از زنجیره ارزش تولید است؛ هدفی که هم در این برنامه پنج ساله و هم در دو برنامه پنج ساله قبلی این کشور وجود داشته است.
برخی اوقات درباره یکپارچهسازی خوب بسیار عادی صحبت میشود، گویی تمام آنچه مورد نیاز است، ساخت یک واحد کراکینگ یا آروماتیک در کنار یک پالایشگاه میباشد. اما همانطور که اشاره کردم، دستیابی به یکپارچهسازی بهینه، نیازمند سطوح بالایی از مهارت است که به نظرم چین این امر را بیش از پیش بومیسازی خواهد کرد.
پیشروی در حوزه پاییندستی و ورود به پلیمرهای دارای ارزش افزوده بالاتر نیز هماهنگ با تلاشهای چین برای گریختن از دام درآمد متوسط است. در این رابطه کوپلیمر گریدهای پلیپروپیلن و گریدهای C6 و C8 از پلیاتیلن سبک خطی را در نظر داشته باشید.
سپس پیشروی بیشتر در صنایع پاییندستی و ورود به تولید بیشتر مواد شیمیایی مرغوب و خاص را در نظر بگیرید. این امر نیز موجب بالا رفتن سطح مهارت بومی خواهد شد؛ همراه با افزایش خودکفایی در مواد خام پتروشیمی بالادستی که منجر به بهبود اقتصاد تولید بومی مواد شیمیایی خاص و مرغوب میشود. یک مدل در این زمینه میتواند ابرشرکتهای بزرگ ژاپنی در حوزه «پتروشیمی به مواد شیمیایی خاص و مرغوب»، باشد.
تردیدهای زیادی حول توانایی چین در زمینه انجام فعالیتهای پیچیده پتروشیمی وجود دارد. برای مثال گفته میشود که چین فاقد فناوری کاتالیزر است که امکان بینیاز شدن از واردات کوپلیمر گریدهای پلیپروپیلن را به این کشور میدهد. اما در سال 2000 نیز گفته میشد که چین هیچگاه این تعداد از واحدهای کراکینگ خود را نمیسازد زیرا تخصصش را ندارد. دیدیم که در عمل چه اتفاقی افتاده است.
به اعتقاد من، وضعیت نامطمئن جغرافیای سیاسی نیز به فشار شدید چین بسوی خودکفایی در حوزه پتروشیمی منجر میشود. چرا خطر وابسته بودن به واردات را بپذیرند؛ آن هم در دوران بیثباتی استثنایی جهانی که واردات در هر لحظه میتواند قطع شود؟
یک مطلب دیگر: چین آنقدر در زمینه پلیپروپیلن، مونومر استایرن، و پارازایلن ظرفیت دارد که میتواند به راحتی و صرفاً با حصول اطمینان از اینکه واحدهایش با نرخ بهرهبرداری مورد نیاز در حال فعالیت هستند، در این محصولات به خودکفایی کامل برسد. این یک هدف چالشبرانگیز بزرگ نیست.
اما در زمینه تعداد کمی از محصولات پتروشیمی و پلیمری، چین راه زیادی تا خودکفایی دارد. پاسخ در اینجا میتواند این باشد که در عوض منبع واردات را دیگر کشورهای عضو جاده ابریشم قرار دهند، همچنانکه چین بزرگترین منطقه تجارت آزاد جهان را میسازد. برای مثال، این مسئله در مورد پلیاتیلن و اتیلن گلیکول صدق میکند.
به اعتقاد من، شتاب دادن به پروژه جاده ابریشم یکی دیگر از جنبههای این برنامه پنج ساله جدید است؛ زیرا چین در تلاش است تا آینده اقتصادی و جغرافیای سیاسی خود را تأمین کند.
پیامدهای غیر مستقیم
در سال 2019، سرانه درآمد خالص خانوار در چین 3831 دلار بود، در حالیکه سرانه درآمد در ایالات متحده در رقم 45284 دلار قرار داشت. به همین دلیل است که یکی دیگر از عناصر کلیدی در گردش داخلی، افزایش مصرف در داخل چین است که 39 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل میدهد؛ در مقایسه با رقم 68 درصدی در ایالات متحده.
ممکن است استدلال کنید که مقایسه چین با ثروتمندترین اقتصاد جهان، قیاسی منطقی نیست؛ باتوجه به اینکه چین یک اقتصاد در حال توسعه است. اما حتی باتوجه به معیارهای کشورهای در حال توسعه نیز، اقتصاددانان نسبت مصرف در چین به تولید ناخالص داخلی این کشور را پایین میدانند.
مسئله قدیمی اصلاحات قوانین مالکیت زمین نیز به احتمال زیاد در کنگره اکتبر مورد بحث قرار خواهد گرفت. آزادسازی کامل در این زمینه به سبب ماهیت نظام کمونیستی چین ممکن است اقدامی افراطی تلقی شود. اما تقلیل قوانین از طریق اعطای حق کاربری بیشتر بر زمین به ساکنین مناطق روستایی، میتواند باعث گشودن قفل تقاضای زیادی بشود (طبیعتاً مالکیت دارایی مبنای رشد ثروت شخصی است).
ممکن است برنامهها و ابتکارات بیشتری نیز برای مقابله با شکاف روزافزون بین افراد دارا و ندار در چین مطرح شوند. همهگیری کرونا شکاف را بیشتر کرده است زیرا بستههای محرک اقتصادی پساکرونا عمدتاً بر حوزه سرمایهگذاری و تولید تمرکز داشتند.
بنابراین اجتنابناپذیر به نظر میرسد که بخش عمده تمرکز چهاردهمین برنامه پنج ساله چین بر اصلاح این عدم توازن از طریق اعطای مستمری و اصلاحات مالیاتی باشد. چین چگونه میتواند خوداتکایی خودش را تقویت کند، اگر به اقتصادی با تمرکز بیشتر بر داخل تبدیل نشود (تمام هدف گردش داخلی همین است)؟
همینطور انتظار میرود اقدامات بیشتری در راستای افزایش درآمد جاماندگان در مناطق روستایی انجام گیرد؛ در مناطقی که طبق گزارش روزنامه صبح جنوب چین (ساوت چاینا مورنینگ) شکاف آنها با ساحلنشینان ثروتمند چین بیشتر شده است. بنا به گزارش این روزنامه، همچنانکه درآمد مناطق شهری به افزایش ادامه میدهد، درآمد مناطق روستایی، به استثنای وجوه ارسالی از کارگران مهاجر، از سال 2014 تا نیمه اول سال گذشته، شاهد کاهش بوده است. تنها در نیمه اول 2019، درآمد آنها 20 درصد کاهش یافته است.
مگر اینکه روابط اقتصادی و جغرافیایی-سیاسی خوبی با چین داشته باشید، در غیراینصورت به اعتقاد من شانس کمی خواهید داشت که بتوانید از این تقاضای داخلی روزافزون بهره ببرید. تمام محصولات پتروشیمی و پلیمری را تصور کنید که در ساخت گوشیهای هوشمند یا خودروهای درجه یک ساخته غرب که به چین صادر میشوند، بکار میروند. اگر کشوری که در آن فعالیت دارید، با چین به مشکل بر بخورد، بنابراین فروش داخلی محصولات پتروشیمی شما که پس از تبدیل به محصولات نهایی به چین صادر میشوند، ضربه خواهد خورد.
و حتی در آن کشورهایی که هنوز با چین رابطه خوبی دارند، ممکن است قهرمانان بومی چین نظیر هوآوی بازار داخلیشان را قبضه کند.
الگوی تجاری جدیدی نیاز است
من حقیقتاً در مورد بقای برخی از شرکتهای پتروشیمی که وابستگی شدیدی به صادرات پلیپروپیلن، مونومر استایرن، و پارازایلن به چین دارند، مردد هستم. این شرکتها در حداقلیترین حالت نیاز خواهند داشت تا کسبوکارشان را بازطراحی و بازسازی کنند؛ در صورتی که بخواهند از این سه ابرروند جدید جهانی بهره ببرند: بومیسازی، ماندگاری، مقرون به صرفگی
تولیدکنندگان حوزه جاده ابریشم که محصولات درستی تولید میکنند (نظیر پلیاتیلن و اتیلن گلیکول)، ممکن است راه حیاتی داشته باشند در صورتیکه چین واردکننده باقی بماند. اما تا چه میزان قادر خواهند بود به چین صادرات انجام دهند؟ این سؤال ما را به نموداری که در ابتدای مطلب قرار داشت میرساند:
بنابراین اگر شما تولیدکننده پلیاتیلن سبک خطی در غرب آسیا هستید (تمام غرب آسیا در جاده ابریشم قرار دارد)، به یک برنامه پشتیبان نیاز دارید که میبایست حول بومیسازی، ماندگاری، و مقرون به صرفگی قرار داشته باشد.
و اگر خارج از جاده ابریشم هستید و وابستگی شدیدی به صادرات هر نوع محصول پتروشیمی به چین دارید؟ فکری به حال آینده خود بکنید./نوشته جان ریچاردسون | 23 آگوست 2020