آیا توافق گازی جدید روسیه با ایران تهدیدی برای غرب است؟
• تفاهمنامه گازپروم با شرکت ملی نفت ایران گام بزرگ بعدی در همکاری نفت و گاز بین دو کشور است. • گازپروم برای همکاری کامل با ایران در جهت توسعه پروژه 10 میلیارد دلاری میادین گاز کیش و پارس شمالی متعهد شده است. • علاوه بر این، گازپروم در تکمیل پروژههای متنوع اِلاِنجی مشارکت خواهد داشت.
پتروتحلیل-رئیس جمهور روسیه، برای دومین بار پس از تهاجم به اوکراین در 24 فوریه به تهران رفت. قبل از رسیدن او، شرکت بزرگ دولتی روسیه، گازپروم، به عنوان بخشی از دستور کار گسترده در جهت افزایش همکاری میان دو کشور، تفاهمنامهای 40 میلیارد دلاری با شرکت ملی نفت ایران منعقد کرد. این تفاهم براساس گفتگوهای ژانویه میان پوتین و ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران، و همچنین دیدار معاون نخست وزیر روسیه الکساندر نواک در اوایل ژوئن صورت گرفت.
از جمله موارد مشمول در این تفاهمنامه، گازپروم متعهد شده تا در جهت توسعه پروژه 10 میلیارد دلاری میادین گازی کیش و پارس شمالی در جهت افزایش تولیدات این میادین تا بیش از 10 میلیون متر مکعب در روز، همکاری جامعی داشته باشد. این تفاهمنامه همچنین شامل جزئیاتی مرتبط با پروژه 15 میلیارد دلاری افزایش فشار در میدان گازی عظیم پارس جنوبی در مرز آبی میان ایران و قطر میباشد. همچنین گازپروم در تکمیل چند پروژه گاز طبیعی مایع (اِلاِنجی) و ساخت خطوط لوله صادرات گاز مشارکت خواهد داشت. این طرح توسط کرملین طراحی شده تا کنترل بیشتری بر عرضههای گاز صادراتی ایران در آینده داشته باشد که ممکن است ابتدا پیش از انتقال به شمال اروپا به جنوب آن رفته، تا به کمبود عرضه گاز جاری در کشورهای بزرگ اروپایی کمک کند. روسیه با مشارکت بیشتر در میدان گازی عظیم پارس جنوبی خود را در جایگاهی قرار داده که بتواند عرضههای اِلاِنجی از قطر به مقصد اروپا را مختل کند. میدان پارس جنوبی با وسعت 3700 کیلومتر مربع بزرگترین مخزن گازی جهان بوده که حداقل 1800 میلیارد فوت مکعب گاز و 50 میلیارد بشکه میعانات گازی در خود جای داده، و میدان شمالی آن با وسعت 6 هزار کیلومتر مربع متعلق به قطر است. با توجه به علاقه همیشگی چین به فاز 11 بحث برانگیز پارس جنوبی، این اتفاق از اهمیت جغراسیاسی گستردهتری برخوردار میباشد.
تمرکز گازپروم بر توسعه تواناییهای اِلاِنجی ایران دقیقاً در زمانی رخ داده که افزایش عرضههای اِلاِنجی برای کشورهای اروپایی در جهت جبران کمبود عرضههای گاز در نتیجه منع واردات گاز روسیه، امری حیاتی است. به وضوح این یک استراتژی آزمایش شده توسط کیجیبی میباشد که متکی بر ترکیبی از افزایش تدریجی فشار بر دشمن و صبر و انتظار تا زمان تسلیم شدن او است؛ این استراتژی گاهاً روشی عالی برای دستیابی به پیروزی است. کرملین به خوبی میداند که از ابتدای مذاکرات بر سر منع واردات گاز از روسیه - آلمان، رهبر بالفعل اتحادیه اروپا و شعبه اجرایی کمیسیون اروپا - قصدی بر توقف واردات گاز روسیه به کشورش نداشت.
در حقیقت، واکنش آلمان در اوایل تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه به گونهای بود که به جای تمرکز بر توقف واردات نفت و گاز از روسیه، متمرکز بر بهترین شیوه پرداختی به این کشور بود تا واردات از روسیه به دلیل عدم پرداخت متوقف نشود. در ادامه در 31 مارس پوتین فرمانی را صادر کرد که بر اساس آن خریداران اتحادیه اروپا ملزم به پرداخت روبل از طریق مکانیسم جدید تبدیل ارز بوده یا باید با خطر تعلیق عرضه از این کشور مواجه میشدند. سپس در پی بخشنامه ارسالی به همه اعضای اتحادیه اروپا در 21 آوریل، کمیسیون اروپا گفت: «به نظر میرسد بعد از تصویب قانون جدید، امکان پرداخت پول گاز روسیه بدون مغایرت با قانون اتحادیه اروپا، وجود دارد.» کمیسیون اروپا اضافه کرد: «شرکتهای اتحادیه اروپا میتوانند از همتایان روسی خود درخواست کرده تا به مانند گذشته قبل از تصویب قانون جدید، تعهدات قراردادی خود را محقق کنند؛ یعنی با واریز مبلغ مقرر به یورو یا دلار.» کمیسیون اروپا همچنین اشاره داشت به جز ممنوعیتهای تامین مالی مجدد، تحریمهای کنونی اتحادیه اروپا بر روسیه منعی بر تعامل با گازپروم یا گازپرومبانک ایجاد نمیکند. به همین ترتیب، آنها افتتاح حساب در گازپرومبانک را منع نمیکنند، اگرچه چنین تعامل یا حسابی نباید منجر به نقض سایر ممنوعیت ها شود.
باید به خاطر داشته باشیم که، آلمان هیچ تمایلی به ایفای هر نقشی در منع واردات انرژی از روسیه، به خصوص گاز، حتی قبل از رخداد این اتفاق در کشورش نداشت، و میدانست که اینچنین ممنوعیتی چگونه میتواند رشد اقتصادی آن را فلج کرده و رایدهندگان در زمستان را تحت تاثیر قرار دهد، و این اتفاق به سرعت در حال نزدیک شدن است.
تورم در سراسر کشورهای اتحادیه اروپا به سرعت در حال افزایش است - میانگین 8.6 درصدی در سراسر اتحادیه - در حالی که رشد اقتصادی این منطقه در سه ماهه اول در مقیاس سه ماهه تنها 0.6 درصد بود، و در این بین تنها یک ماه از این دوره شرایط تهاجم روسیه به اوکراین را منعکس کرد. در آلمان - که به مدتی طولانی از اقتصادهای برتر جهانی و اتحادیه اروپا بود، در طی سالیان، افت ارزش مارک قدرتمندش در برابر یورو کمقدرتتر را مشاهده کرد - رشد اقتصادی در سه ماهه اول در مقایسه سه ماهه تنها 0.2 درصد بود، و در سه ماهه قبل کشور با انقباض بسیار نادر 0.3 درصدی در مقیاس سه ماهه مواجه شد.
علیرغم نرخ رشد ضعیف، تورم فزاینده بانک مرکزی اروپا را بر آن داشت تا برای اولین بار در 11 سال گذشته نرخ بهره خود را افزایش داده، و در نتیجه چشمانداز رشد بیشتر اقتصادی در نطفه خفه شد. همچنین در آلمان از سوی مقامات داخلی هشدارهای مبنی بر لزوم کاهش مصرف انرژی از سوی خانوار و شرکتها همزمان با نزدیکی به زمستان مطرح شده، و طرح اتحادیه اروپا در هفته گذشته به کشورهای عضو مبنی بر کاهش 15 درصدی مصرف گاز برای آمادگی در برابر هر گونه کمبود عرضه از روسیه با مخالفت شدید حداقل 12 کشور از 27 کشور عضو مواجه شد. در سوی دیگر، درآمدزایی کنونی روسیه از صادرات انرژی در مقایسه با قبل از تهاجم به اوکراین افزایش یافته است؛ روبل روسیه در بیشترین میزان خود در 8 سال گذشته قرار دارد، و صادرات گاز مسکو تنها دو درصد از تولید ناخالص داخلی کشور را شامل میشود. خلاصه اینکه، روسیه میتواند صبر کند، اما اتحادیه اروپا نمیتواند.
با ایجاد نقطه مقابلی در برابر عرضه اِلاِنجی قطر، و همچنین با ایجاد چشمانداز اختلالی در منبع یا در انتقال، که روسیه یا یکی از نمایندههای آن به راحتی میتوانند انجام دهند، کرملین به دنبال افزایش بیش از پیش فشار میباشد. بخش ثانویه برنامه روسیه برای رهاسازی پتانسیل عظیم اِلاِنجی ایران - گذشته از همه اینها، ایران دارای دومین ذخایر عظیم گازی جهان بعد از روسیه بوده، و سالها برنامههایی برای استخراج آن در دستور کار بوده است - این است که به مذاکرات در رابطه با مطلوبیت بازگشت ایران به عرضه دیپلماسی جهانی به واسطه احیای نسخهای از برنامه جامع اقدام مشترک جان ببخشد. آلمان (+1 در گروه 5+1، از جمله کشورهایی که با برجام اولیه در کنار روسیه و چین، و فرانسه، بریتانیا و آمریکا موفقت کرد) هیچوقت موافق لغو قرارداد نبود؛ فرانسه، روسیه و چین نیز شدیداً مخالف لغو آن بودند. با تلاش برای ایجاد شکاف دیگری بین رهبر بالفعل اتحادیه اروپا - آلمان - و ایالات متحده، هدف اصلی روسیه ایجاد فشار مضاعف بر تلاش 70 ساله خود برای نابودی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) میباشد، که پوتین آن را شخصاً مسئول فروپاشی اتحادیه جماهیر شوری در سال 1991 میداند. پوتین در سال 2005 اظهار داشت: «فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی بزرگترین فاجعه جغراسیاسی قرن است. این اتفاق برای مردم روسیه بسیار متاثرکننده بود. دهها میلیون از شهروندان و هموطنان ما از مرزهای روسیه خارج شدند. اپیدمی فروپاشی به خود روسیه نیز نفوذ کرد.» این ایده بالاتر از همه چیز، او را بر آن داشت تا دستور تهاجم روسیه به اوکراین را در فوریه صادر کند.
منابع نفت و گاز روسیه همیشه مکانیسمی اساسی بودهاند که روسیه میتوانسته از طریق آنها: اولاً، همه کشورهای سابق اتحادیه جماهیر شورویِ محتاج انرژی و عضو حال حاضر اتحادیه اروپا را همراستا نگاه دارد؛ دوماً، مطمئن شود که کشورهای اصلی اتحادیه اروپا (به خصوص آلمان) زیاد به دنبال دخالت در سیاستهای روسیه با باقی کشورهای غیر اتحادیه نیستند؛ سوماً، اهرم فشار؛ هر زمان و هر جایی که میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده کشمکشی باشد، به طور اساسی هسته اصل سیاسی «دفاع جمعی» در برابر حمله ناتو را تحتالشعاع قرار دهد؛ و چهارم، از چشمانداز انرژیِ عرضه و یا متوقف شده در جهت اعمال قدرت بر کشورهای آشفته استفاده کند - روسیه در زمان امکان و یا زمانی که اتفاقی همسوی منافعش باشد، ابتدا هرج و مرج ایجاد کرده و سپس قدرت خود را به آن دولت بیثبات و غیرمتمرکز اعمال میکند.