موج جدید سرمایهگذاران بورسی، درک کمی از خطرات دارند
پتروتحلیل-در مواجهه با احتمال قوی رکود اقتصادی ناشی از پارانویا، ما پساندازهای خود را در این راستا بالا میبریم.
پیشتر در سال 2016 پیشنهاد دادم که خرید سهامی اندک در بازار بورس ایران را مدنظر قرار دهید.
تصور نمیکنم کسی چنین کاری کرده باشد. ورود به بورس ایران در آن زمان کار سادهای نبود و خوشبینی من درباره اقتصاد این کشور نسبتاً نابجا بود. اما اگر راهی پیدا میکردید، خرید شما در شاخص 50 هزار واحدی صورت میگرفت. سپس میتوانستید در 8 اوت و در شاخص 2 میلیونی سهامهایتان را بفروشید.
طبیعتاً در رابطه با ارز کمی به مشکل بر میخوردید. ریال از 2017 دچار سقوط شده است. اما احتمالاً شما به اندازهای باهوش میبودید که با پوشش ریسک کمی با آن مقابله کنید.
من نگران شما نیستم. اما نگران بسیاری از افرادی بیتجربهای هستم که پساندازهایشان را کمی دیر به این بازار سرازیر کردند. تنها در سال جاری 3 میلیون نفر از این دست افراد بیش از 40 تریلیون ریال (معادل 950 میلیون دلار) را هزینه خرید سهام کردهاند.
پیشتر در سال جاری فایننشال تایمز در مورد یکی از این افراد گزارشی را تهیه کرد؛ خانم جوانی که به لطف همهگیری، زمان بیشتری داشت اما نسبت به معمول درآمد کمتری کسب میکرد، و پساندازش برای خرید یک ماشین لباسشویی را وارد بورس کرده بود. وقتی سقوط آغاز شد (3 اوت) او در بازار ماند. بورس تقریباً 30 درصد سقوط کرده و او 80 درصد از پولش را از دست داده؛ درحالیکه به سبب کاهش ارزش ریال قیمت ماشین لباسشویی نسبت به قبل گرانتر شده است.
او تنها کسی نیست که در نتیجه ترکیدن حباب بورس ایران متضرر شده است. اما جوانان ایرانی نیز تنها گروهی نیستند که امسال برای اولین بار جذب بازار بورس شدهاند. با نگاه به غرب نیز روند مشابهی را (البته نه به این شدت) مشاهده خواهید کرد.
بلکراک این هفته نتایج را اعلام کرد. در سه ماهه سوم امسال این بنگاه مدیریت دارایی شاهد خالص جریان ورودی (پول سرمایهگذاری از طریق محصولاتش) بالغ بر 129 میلیارد دلار بود. همزمان ارزش داراییهایی پیشتر سرمایهگذاری شده جهش کرد (فراموش نکنید که شاخص اس اند پی 500 از پایینترین سطح خود 60 درصد افزایش یافته است) و در نتیجه کارمزد برحسب ارزش نیز بالا رفت.
نتیجه؟ حاشیه سود عملیاتی 47 درصدی و افزایش 27 درصدی خالص درآمد به 1.42 میلیارد دلار در سه ماهه سوم به نسبت سال گذشته. این آمار و ارقام چگونه واقعی هستند؟
برداشتهای جالب بسیاری از این قضیه میتوان داشت. مثلاً برای من سؤال است که لری فینک، مدیر عامل بلکراک، باتوجه به اینکه پردستمزدترین مدیر عامل در این بخش است (24.3 میلیون دلار در سال گذشته) چگونه این ایده را مطرح میکند که چند ماه گذشته، به گفته او، «برای همه بسیار سخت بوده است.»
اما فعلاً بیایید به عوامل پیشران ماشین پولسازی بلکراک بپردازیم. فدرال رزرو یکی از خریداران بزرگ سرمایههای مبادلاتی بلکراک است و بنابراین بخش سرمایهگذاری حقوقی محسوب میشود. اما علاوه بر این، به گفته جناب فینک، این بنگاه شاهد «رکورد میزان مشارکت خرد در بازار است.»
اینکه همهگیری سرمایهگذاران کوچک و جدید را به سوی بورس کشانده باشد، قابل فهم است. مردم امکان و فرصت بیشتری برای راست و ریس کردن امور مالی خود پیدا کردهاند. یک نظرسنجی در انگلستان نشان میدهد، 14 درصد از کسانی که بیش از پیش در بورس مبادله میکنند، میگویند به این دلیل فعالیتشان بیشتر شده که زمان بیشتری دارند.
همچنین حوصلهشان هم سر رفته است: 11 درصد از مبادلهکنندگان میگویند، به این دلیل در بورس فعال هستند، چون نمیتوانند مثل گذشته روی مسابقات ورزشی شرطبندی کنند. هرکسی که در مورد این مسئله متقاعد نشده باید بلافاصله اسم دیو پورتنوی را در گوگل جستجو کند. بنیانگذار بارستول اسپورتس، چهره شاخص آمریکایی برای آن دسته از افرادی است که طرفدار ورزشی بودهاند و حالا در ساعات روز در بورس مبادله میکنند.
مهمتر از آن، این بحران به همه ما هشدار داده است که باید مقاومت اقتصادی خودمان را بالاتر ببریم. ما نمیتوانیم داشتن آینده خوب اقتصادی را امری بدیهی بدانیم؛ هم از جنبه درآمد و هم از نظر عایدی پساندازهایمان.
در مواجهه با احتمال قوی رکود اقتصادی ناشی از پارانویا، ما انتظاراتمان درباره میزان درآمدمان را کاهش داده، و پساندازهای خود را طبق آن انتظارات بالا میبریم. جناب فینک «مجدانه باور دارد که سرمایهگذاران معمولی هنوز کمتر از میزانی که باید سرمایهگذاری کردهاند، و این گروه پول بیشتر و بیشتری را در ماهها و شاید سالهای آینده وارد کار خواهند کرد.»
در نهایت، درحالیکه آینده نامشخص به نظر میرسد، مردم نسبت به دوران پیش از همهگیری پول نقد بیشتری در دست دارند. حتی برخی شاهد افزایش درآمدشان بودهاند. برای مثال در آمریکا، بسیاری از افراد فقیرتر که شغلشان را از دست داده بودند، کمکهای اضطراری را از سوی دولت دریافت کردند که از دستمزدهای پیشینشان بیشتر بود. در انگلستان، درآمد حدود 8 درصد از خانوارها در همهگیری افزایش یافت.
مهمتر از آن، مخارجمان از مارس امسال به شدت کاهش یافت، و در طول سه ماه تا پایان اوت، در مدت مشابه سال گذشته نیز اندکی کاهش داشت. در نتیجه، نسبت پسانداز خانوار در انگلستان در سه ماه منتهی به ژوئن رکورد صعودی 29.1 درصد را ثبت کرد (در سه ماهه مشابه سال گذشته این رقم 6.8 درصد بود).
بخش زیادی از آن پول، بصورت اسکناس سرگردان خواهد بود؛ اما بخش بزرگی از آن نیز به بازار سهام راه یافته است. از مدیران ارشد هر بستر سرمایهگذاری در انگلستان که بپرسید، به شما پاسخ خواهند داد: وضعیت پرحرارت است.
این به نظر خوب است. اما آیا واقعاً چیز خوبی است؟ خوب بودنش، تاحدودی به انتظارات شما بستگی دارد. آن خانمی که برای ماشین لباسشویی پسانداز کرده بود گفت: «اصلاً نمیدانستم که بورس چقدر ریسک دارد؟»
این هم از نگرانی این هفته. بسیاری از سرمایهگذاران دیگر تازهوارد به بازار هم همینگونه هستند. تابحال از وضعیت امسال اینگونه فهمیدهاند که وقتی سهامها پایین میآیند، تقریباً سریع هم بالا میروند.
این تصور که بورس محل بدیهی و تنها جای سرمایهگذاری است (حداقل برای الآن) بواسطه سخنان مطرح شده درباره رسدن نرخ بهره به صفر یا حتی زیر صفر در انگلستان مورد حمایت قرار گرفته است. در صورتی که مردم در ازای سپردهگذاری سودی دریافت نکنند، چرا نباید پولشان را به جایی ببرند که (صرف از نظر از سقوط ها) تنها بالا میرود؟ هیچ جایگزین بدیهی وجود ندارد.
باتوجه به رفتار بانک مرکزی و دولت، استدلال کردن برخلاف این نظر دشوار است. اما باید به یاد داشت که بورس در کوتاه مدت هیچگاه امن نیست. اگر در شش ماه آینده جوانی را پیدا کردید که برای خرید ماشین لباسشویی پسانداز میکرد، و در این فکر بود که بهتر است پولش را سرمایهگذاری کند تا بتواند دستگاه خشککن هم بخرد، بلافاصله او را به جان لوویس معرفی کنید.