درس هایی از آریاساسول
اقتصاد ایران بجای ساخت آریا ساسولهای جدید به مصرف هر چه بیشتر منابع واحدهای موجود و تخصیص درست و نادرست منابع آن روی آورده است این وضعیت موجب فراموشی فلسفه بنگاه داری در بخش دولتی نیز شده است انتشار صورتهای مالی شرکتهای دولتی در هفته قبل نشان داد تقریبا در همه این شرکتها بجز چند شرکت انگشت شمار طرح توسعه و بهبودی به چشم نمی خورد و هیچ مدیریتی خود را موظف به افزایش سود آوری نمی بیند.
پتروتحلیل-همایون دارابی*: هفته گذشته آریاساسول سود سال جاری خود را پرداخت کرد این شرکت 13هزار و 496میلیارد تومان را یکماه از پایان سال مالی به سهامداران خود پرداخت.این رقم شگفت انگیز معادل 3.5ماه یارانه کل کشور است که نه از محل درآمدهای دولت،که از محل سود ناشی از فعالیت یک بنگاه اقتصادی پرداخت شده است عمده این سود نیز راهی پرداخت حقوق بازنشستگان لشکری و کشوری شده است.
2-آریاساسول که در خرداد ماه سال99با ارزش بازار نزدیک 30هزار میلیارد تومان وارد بازار سرمایه شده است در این سه سال 25هزار میلیارد تومان سود نقدی پرداخت کرده است در کنار این تقسیم سود رشد قیمت این شرکت نیز شرکت موجب رشد 4.5برابری دارایی سهامداران این شرکت در شرایطی شده است که شاخص کل افت شدیدی را تجربه کرد.از این رو سهامداران می بایست توجه ویژه دایمی به چنین وضعیتی داشته باشند بازار سرمایه محل رشد با شرکتهای بنیادی و سالم به لحاظ عملیاتی است و توجه به نوسان گیری و خرید و فروش دائمی می تواند به عدم بازدهی سرمایه گذاران منجر شود.
3-مفهوم مزیت طبیعی در اقتصاد ایران در بررسی سهام شرکتهای حوزه نفت،گاز و پتروشیمی،فلزات،معدن و بخشهای دیگر قابل مشاهده است این مزیت نسبی در کنار مدیریت مناسب می تواند بازدهی های مناسبی را برای سرمایه گذاران فراهم کند.مزیت طبیعی بستر رشد را فراهم کرده و مدیریت خوب این بستر رشد را به بنگاهی فعال با رشد دایمی تبدیل می کند چیزی که در آریاساسول در قالب طرحهای توسعه توسط مدیریت سابق شرکت مهندس بحرینی و هیات مدیریه این شرکت قابل مشاهده است.
4-بازدهی سهام صادرات محورو عرضه کننده محصول در قیمتهای رقابتی در بورس کالا و انرژی باردیگر لزوم توجه به رفع قیمت گذاری دستوری را در شرکتهای ایرانی یادآور می کند این شرکتها علی رغم آنکه مورد قیمتهای تبعیض آمیز خوراک دولتی قرار گرفته اند اما به مدد عدم شمولیت در قیمت گذاری محصول نهایی و توان فروش به قیمت واقعی به چنین بازدهی دست یافته اند مقایسه این وضعیت با شرکتهای دیگر که دارای قیمت گذاری دولتی محصول نهایی هستند موجب شده است ضرورت مقابله با قیمت گذاری دستوری و مدیریت دولتی بیش از پیش مد نظر قرار گیرد.
5- اقتصاد ایران سالهاست بجای توجه به رشد تولید و رشد درآمد واقعی -علی رغم تاکیدات عالی ترین مقام کشور- به رویکردی نامید کننده در توزیع منابع موجود پرداخته است در واقع در مدیریت کلان اقتصاد کشور ساخت آریاساسولها فراموش شده و به جای آن تمام هم و غم به تخصیص منابع از محل مزیتهای قبلی معطوف شده است لغو معافیت مالیات صادرات،برقراری عوارض صادراتی و تبعیض قیمت در مورد خوراک مواردی از این جریان اشتباه در مدیریت کشور است.در واقع اقتصاد ایران بجای ساخت آریا ساسولهای جدید به مصرف هر چه بیشتر منابع واحدهای موجود و تخصیص درست و نادرست منابع آن روی آورده است این وضعیت موجب فراموشی فلسفه بنگاه داری در بخش دولتی نیز شده است انتشار صورتهای مالی شرکتهای دولتی در هفته قبل نشان داد تقریبا در همه این شرکتها بجز چند شرکت انگشت شمار طرح توسعه و بهبودی به چشم نمی خورد و هیچ مدیریتی خود را موظف به افزایش سود آوری نمی بیند.
6-حضور یک بنگاه اقتصادی در بازار سرمایه و توزیع سود در میان اقشار مختلف مردم یکی از بهترین روشهای توزیع منابع و مزیتهای اقتصادی با هدف رفع نابرابریهاست در همین حال شفافیت تخصیص منابع،نظارت عمومی بر عملکرد دولتی و بازخواست از مدیران جهت ارتقا سود آوری توام با سلامت مدیریت مزیتهای دیگری است که حضور در بازار سرمایه به همراه دارد از این رو به نظر می رسد تغییر پاردایم اشتباه کنونی در اقتصاد کشور بیش از هر چیز نیازمند انتقال شرکتهای دولتی به بازار سرمایه با هدف بهبود وضعیت آنهاست مقایسه صورتهای مالی شرکتهای که براساس ابلاغیه مقام معظم رهبری در مورد اصل 44خصوصی یا نیمه خصوصی شده اند با شرکتهای که در دولت باقی مانده اند بخصوص نمونه های نظیر پالایشگاههای اراک و آبادان با پالایشگاههای بورسی نشان می دهد این حضور تا چه حد می تواند حتی زیر سایه سنگین دولت تغییر ایجاد کند.
*کارشناس ارشد بازار سرمایه